پرونده موت کورت 1403-1404

تذکر مهم: این پرونده برگرفته از چند حادثه معدن می باشد و یک حادثه خاص مد نظر نویسندگان نبوده است.

باسمه تعالی

در سحرگاه ۲۸ دی ماه سال ۱403، معدن زغال سنگ خیزران واقع در استان یزد دچار حادثه می‌شود. معدن زغال سنگ خیزران دارای 400 کارگر و سه طبقه بوده که پایین ترین بخش آن قسمت C نام داشته است و بر اساس اندازه گیری ها، به میزان 13 متر مکعب بر تن گاز زغال سنگ تولید می کند. حادثه انفجار معدن در بخش C  رخ می‌دهد و در مجموع سه تن از کارگران جان خود را از دست می‌دهند. پس از حاضر شدن نیروهای امدادی و خارج کردن اجساد و بر اساس تحقیقات به عمل آمده مشخص می‌شود که دو تن از کارگران(آقایان حسین عباسی و ابوالفضل قاسم زاده) قبل از آغاز شیفت کاری و بدون هماهنگی زودتر از بقیه وارد معدن شده بودند. بعد از شنیده شدن صدای انفجار دو نفر دیگر(آقایان نور علی حیدری، محمد مسلم) به همراه مسئول فنی (آقای حبیب کدخدایی) برای نجات آن دو نفر وارد معدن می‌شوند. نیروهای امدادی خود معدن نیز در محل مستقر بودند ولی وارد معدن نشدند. پس از حدود نیم ساعت آقایان مسلم و کدخدایی به سختی از معدن خارج می‌شوند و ساعتی بعد هم نیروهای اورژانس و آتش نشانی در محل حادثه حاضر می‌شوند و با تجهیزات و کمک خودِ کارگران داخل معدن می شوند و اجساد سه نفر از کارگران(عباسی، قاسم زاده، حیدری) را از معدن خارج می کنند.

پزشکی قانونی علت مرگ آقایان عباسی و قاسم زاده را سوختگی ناشی از شدت انفجار تشخیص می‌دهد. در مورد آقای حیدری علت مرگ 50 درصد سوختگی ناشی از انفجار، 30 درصد ناشی از نقص دستگاه خود نجات و 20 درصد عوامل زمینه ای(معیوب بودن ریه) تشخیص می‌دهد.(آقای حیدری در سال 1400، 20 درصد از ریه اش درگیر کرونا شده و از همان زمان مشکل پیدا کرده بوده است، به همین علت از همان زمان با تغییر محل کار، در بخش اداری معدن مشغول به کار شد.)

آقایان محمد مسلم و حبیب کدخدایی با وجود آنکه توانستند از معدن خارج شوند، اما طبق نظر پزشکی قانونی به دلیل استنشاق بیش از حد گاز مونوکسید کربن ناشی از انفجار و کمبود اکسیژن، آقای محمد مسلم دچار از کار افتادگی کلی و آقای حبیب کدخدایی دچار از کار افتادگی جزئی شدند.

لازم به ذکر است که در تحقیقات پرونده معلوم گردید، آقای محمد مسلم ده روز قبل از حادثه و بدون اینکه تجربه‌ای در زمینه کار در معدن داشته باشد، توسط بهره بردار معدن برای کار در بخش C استخدام شده بود؛ مشروط به ارائه‌ی تعهدنامه مبنی بر اینکه گواهی آموزش دوره‌های ایمنی معدن را ظرف مدت یک هفته به شرکت بهره بردار ارائه ‌نماید.

حسب محتویات پرونده، تعدادی از کارگران در اظهارات خود چنین اعلام نمودند که اشکالات سنجش میزان گاز زغال‌ سنگ و عدم تهویه مناسب قسمت C معدن را بارها به مسئول فنی اطلاع داده بودند. مسئول فنی بیان ‌می‌دارد که میزان گاز زغال سنگ هر روز قبل از شروع شیفت کاری اندازه گیری می‌شود و با توجه به هشدار کارگران، دو روز قبل از حادثه تعمیرات دستگاه‌های سنجش گاز توسط شرکت آذر تعمیر گستر انجام گردید. همچنین مکاتبات متعددی برای نصب دستگاه‌های هوشمند تهویه هوا با شرکت بهره بردار صورت پذیرفت. تحقیقات اولیه حاکی است که دستگاه‌های سنجش گاز زغال سنگ بخش  C در زمان حادثه دچار نقص بوده است. و از طرف دیگر در قسمت C معدن که واقع در عمق 470 متری زمین بوده و از ابتدای تاسیس معدن تهویه هوا به صورت طبیعی و از طریق کانال‌های تهویه‌ی هوا انجام می‌شد.

نمایندگان شرکت زغال سنگ خیزران مدعی می‌باشند که در آخرین بازدید اداره بازرسی کار در ماه گذشته، شرایط ایمنی معدن و تجهیزات مورد تایید بازرسان کار قرار گرفته بود. بازبینی دوربین‌های مدار بسته حکایت از آن دارد، در آخرین بازرسی، بازرسان کار صرفا در بخش اداری حضور یافته و تنها از قسمت A بازدید کردند.

بازپرس پرونده، موضوع را به هیات سه نفره کارشناسی ارجاع داده و مقرر نمود با دعوت از وکلای طرفین پرونده و بررسی مستندات قانونی مشخص گردد:

الف) کدام یک از قوانین و مقررات و نظامات دولتی نقض شده است؟

ب) نقش و میزان تقصیر هر یک از طرفین پرونده( اعم از اشخاص حقیقی و حقوقی) در وقوع حادثه چقدر بوده است؟

متعاقبا شعبه رسیدگی کننده به پرونده با دعوت از هیات کارشناسان رسمی دادگستری و نیز وکلای طرفین پرونده به تاریخ 27 و 28 اردیبهشت ماه 1404 جلسه‌ای تشکیل و از دو گروه از وکلای پرونده مطالبه گردید تا ضمن ارسال لایحه کتبی و در مقام در پاسخ به سوالات بازپرس مندرج در قرار کارشناسی  توضیحات شفاهی ارائه نمایند.

گروه اول: وکلای کارگران( اعم از اولیای دم کارگران فوت شده، مصدومین و مسئول فنی)

گروه دوم: وکلای شرکت بهره بردار، بازرسان کار و نیروهای امدادی.

فکت اضافه شده حین رقابت ها

شرکت کارفرما با اخذ تأمین دلیل و ارائه آن به مقام قضایی دفاعیات جدیدی را بیان داشته است. مفاد نظریه تأمین دلیل به شرح زیر است: 1. قرارداد تغییرات دستگاه های سنجش گاز فی مابین شرکت زغال سنگ خیزران(کارفرما) و شرکت آذر تعمیر گستر(پیمانکار) منعقد گردید. 2. در قرارداد مذکور شرط گردید که پیمانکار با توجه به محدودیت دسترسی به قطعات یدکی، هیچگونه مسئولیتی نسبت به عملکرد صحیح دستگاه‌های گاز سنج ندارد.(شرط عدم مسئولیت) 3. با توجه به قدیمی بودن سیستم دستگاه‌های سنجش گاز و اینکه قطعات مورد نیاز در بازار موجود نمی‌باشد، شرکت آذر تعمیر گستر صرفاً اقدام به رفع عیب دستگاه به صورت موقت نموده که این امر هم به نحو مطلوب انجام نشده است. 

بر اساس نظریه تأمین دلیل از موکل خود دفاع نمائید.